«اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ ابْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ»
این روزها، ایام عزاداری امام حسین (ع) و یاران باوفایش است. واقعه ای بزرگ که درس های بزرگی دارد. هر کس می تواند از این سفره بزرگ به اندازه ای که بخواهد نصیب بگیرد. اما به نظرم درک کل واقعه کربلا اگر محال نباشد، بسیار سخت است. محک زدن خودمان هم برای این که بدانیم در شرایط آن موقع چه می کردیم، سخت تر از مورد قبل. اما در شرایط مشابه می توانیم خود را کمی محک بزنیم.
گفته اند: «کُلُّ یَومٍ عاشورا و کُلُّ أرضٍ کَربَلا». به زعم من یعنی در هر مکان یا زمانی حق و باطل وجود دارد و این ها در تضاد هم هستند. ما می توانیم انتخاب کنیم که با کدام باشیم و این همان محکی است که می توان خود را با آن آزمود. اما گاهی این انتخاب می تواند هزینه ای به اندازه مال، جان یا حتی خانواده مان داشته باشد. امام حسین (ع) با تمام زندگی اش (نه تنها جان خود، که جان عزیزان و خانواده اش) دست به این انتخاب زد. انتخابی بزرگ که این اتفاق را در عالم ماندگار کرد.
مقارن با ماه محرم و در سالروز وقایع عاشورا در ۱۴۰۰ سال پیش، در روزهای شهریور ماه هستیم. روزهایی که در تاریخ معاصر، سالگرد جنگ هایی ظالمانه و نابرابر برای ایران و مردم عزیز آن بود. سوم شهریور ۱۳۲۰، آغاز حمله انگلیس و شوروی به مرزهای جنوبی و شمالی ایران و اشغال ایران به دست متفقین است. و البته ۳۱ شهریور ۱۳۵۹، آغاز حمله رژیم بعث عراق به مرزهای جنوب غربی و غرب. جنگ هایی که در لابلای آن کربلاهای کوچکی اتفاق افتاده و به بهانه تقارن همزمانی ماه محرم و شهریور ماه، گوشه ای از آنچه بوده را مرور می کنم.
سوم شهریور ۱۳۲۰، در اواسط جنگ جهانی دوم و به بهانه حضور مستشاران آلمانی در ایران، نیروهای ارتش سرخ شوروی از مرزهای شمالی (از خراسان تا آذربایجان) به ایران یورش بردند و نیروی دریایی سلطنتی انگلیس نیز از مرزهای جنوبی وارد ایران شدند. تقریبا تمام نیروهای ارتش آن زمان، بدون مقاومت در برابر تهاجم بیگانگان، کنار رفتند و بیگانگان در عرض چند روز ایران را اشغال کردند [۱].
به دلایل متعدد، ارتش ایران با ارتش شوروی در مرزهای شمالی درگیر نشد، اما در برخی نقاط محدود از مرزهای خراسان، مازندران، گیلان و آذربایجان، غیور مردانی به صورت خودجوش، در برابر تهاجم ایستادند و در این راه شهید شدند. در همه این درگیری های محدود، ایرانیان در قالب گروه های سه نفری یا بیشتر بودند، اما در مرز باجگیران در خراسان، شهید عباسعلی ایراندوست به تنهایی به جنگ دشمن رفت و اولین شهید جنگ جهانی دوم در خراسان لقب گرفت [۲]. خطه خراسان، به ویژه شهرستان قوچان، به این مرد رشید افتخار می کند.
مرز ایران و شوروی سابق (کشورهای آذربایجان و ارمنستان فعلی) با رود ارس از هم تفکیک شده اند و ورود نیروهای ارتش سرخ شوروی برای حمله به تبریز و سپس تهران، از پل جلفا میسر بود. بامداد سوم شهریور، وقتی ارتش شوروی گمان می کرد بسیار ساده از پل آهنین عبور خواهد کرد، فقط سه سرباز ایرانی لشکر بزرگی از ارتش سرخ را دو روز پشت پل متوقف کردند. ارتش سرخ فقط وقتی از مرز عبور کرد که تمام مهمات این سه سرباز تمام شد و این سربازان عزیز وطن با حجم آتش بالای دشمن به شهادت رسیدند. آرامگاه ابدی «سرجوخه مصیب محمدی»، «سرباز سید محمد راثی هاشمی» و «سرباز عبدالله شهریاری» در مرز فعلی ایران و آذربایجان، در کنار پل آهنین، همچنان پابرجاست. ارتش دشمن بعد از عبور از مرز، به پاس رشادت و شهامت سربازان ایرانی، هر سه شهید بزرگوار را طی مراسمی، با احترام به خاک سپرد [۳].
در سوم شهریور ۱۳۲۰، اگر چه نیروی زمینی ارتش ایران منفعلانه عمل کرد، اما نیروی دریایی به واسطه جسارت و رشادت فرمانده آن و نیروهای تحت امرش، از خود مقاومت نشان داد و البته نتیجه آن شهادت تعداد زیادی از نظامیان نیروی دریایی بود. «غلامعلی بایندر»، فرمانده نیروی دریایی آن زمان بود که به محض اطلاع از حمله انگلیس به بنادر ایران، آماده نبرد شد، هرچند به واسطه آتش سنگین نیروهای انگلیسی، به شهادت رسید. دریابان غلامعلی بایندر، قبل از شهادت، نماینده ایران در تعیین مرز جغرافیایی ایران و عراق (بخشی از عثمانی سابق) بود و برای بازپس گیری جزایر سه گانه (ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک) و حتی جزیره قشم از نیروهای انگلیسی، تلاش بسیار کرده بود و از این بابت، مورد خشم انگلیس بود [۴].
زندگی نامه غلامعلی بایندر در کتابی منتشر شده و به پاس بزرگداشت این فرمانده رشید، ناوشکنی در نیروی دریایی ایران به نام ایشان ثبت شده است [۵].
در کنار رشادت های فرمانده نیروی دریایی، سایر سربازان نیروی دریایی نیز از مرزهای آبی ایران دفاع کردند، اما به دلیل برتری قوای دشمن، هم سربازان نیروی دریایی شهید شدند و هم کشتی های ایشان از بین رفت. برادر غلامعلی بایندر، «ید ا… بایندر» از افسران نیروی دریایی ایران در پایگاه بندر انزلی بود. ایشان نیز به همراه بسیاری از سربازان و افسران نیروی دریایی ایران، در حمله دریایی ارتش شوروی در روز سوم شهریور ۱۳۲۰ به بندر انزلی مقاومت خوبی کرد، اما در نهایت توسط نیروی هوایی شوروی به شهادت رسید [۴,۶].
جالب است که غلامعلی بایندر فارغ التحصیل مدرسه دالفنون بود. مدرسه ای که با تلاش و تدبیر امیرکبیر، یکی از موثرترین افراد در سلسله قاجار، برای استقلال و آبادی کشور تاسیس شد و یکی از افتخارات آن، دریابان غلامعلی بایندر بود. امیرکبیر نیز به شدت مخالف استعمار ایران بود و با وجود خدمات فراوان در سه سال دوره صدراعظمی، به نیرنگ مستعمران در کاشان شهید شد و ابتدا در همانجا دفن گردید. البته بعدها، مطابق با وصیت او، پیکرش را از کاشان به کربلا منتقل کردند و هم اکنون مقبره او در نزدیکی حرم امام حسین (ع) است.
در هر زمان و مکانی، حق و باطل وجود دارند و انتخاب با ماست. خوشا به حال افرادی که حق را انتخاب می کنند و سرانجام خوشی در انتظار آنهاست.